جمعه، شهریور ۲۴، ۱۳۹۱

آیا بین ترور رزم آرا و خودکشی صادق هدایت ارتباطی وجود دارد؟



                    صادق هدایت                                                                   حاجی‌علی رزم‌آرا


صادق هدایت در ۱۹ فروردین سال ۱۳۳۰ در پاریس خودکشی کرد. یعنی کمتر از 5 هفته از کشته شدن شوهر خواهرش و خانه نشینی برادرانش به واسطه تغییر دولت!

در روز شانزدهم اسفند سال ۱۳۲۹ سپهبد حاجیعلی رزم‌آرا ،نخست وزیر وقت ایران،در مسجد شاه تهران ترور شد. رزم آرا شوهر خواهر صادق هدایت بود. صادق کوچک‌ترین فرزند خانواده بود و سه برادر و سه خواهر بزرگ‌تر از خود داشت. (از برادرانش محمود خان، قاضی دیوان عالی کشور بود که در زمان نخست وزیری سپهبد رزم آرا، سمت معاون نخست وزیری را داشت. عیسی خان، سرلشکر و از رؤسای سابق دانشکده افسری بود. هر دو برادر در هنر و ادبیات دستی داشتند). که پس از ترور رزم آرا مسلما نفوذ سیاسی سابق را نداشتند. 

صادق هدایت در سه شنبه ۲۸ بهمن ۱۲۸۱ برابر با ۱۷ فوریه ۱۹۰۳ در تهران متولد شد. پدرش هدایت قلی‌خان (اعتضاد الملک، فرزند نیرالملک وزیر علوم، در دوره ناصرالدین شاه) و نام مادرش زیور الملک (دختر عموی هدایت‏قلی‏خان، دختر حسین‌قلی مخبرالدوله)است. جدّ اعلای صادق رضاقلی‌خان هدایت از رجال معروف عصر ناصری و صاحب کتاب‌هایی چون مجمع الفصحا و اجمل التواریخ بود. نفوذ سیاسی این خانواده یک باره با آمدن رضاخان گسسته شد. با رفتن رضاخان در 1320 ،این خانواده به سبب فعالیت های سیاسی رزم آرا در حال اوج گیری بود که با کشته شدن رزم آرا این فرصت از دست رفت. آیا این اتفاقات در خودکشی هدایت نقش داشته ؟ آیا براستی هدایت خودکشی کرده؟ 
لحظه ای تصور کنید که در مملکتی غریب و تنهایید،در ایران بهار آمده ولی در پاریس کسی به استقبال نوروز نرفته،دلت هوای ایران کرده،ناگهان اخبار بدی می شنوی،سیاسی نیستی ولی خانواده ات را دوست داری! هدایت مسلما فروردین سختی را در آن ایام تجربه می کرده.



صادق و برادرانش عیسی و محمود و پدرشان اعتضادالملک




صادق هدایت و عیسی هدایت برادر ش



نامه ی صادق هدایت به برادرش عیسی هدایت
12 ژوئیه 1927*

تصدقت گردم ، مثلی است معروف که بدبختی که باز آید ... حکایت من شده . 5 روز است که مدرسه تعطیل شده و 5 روز دیگر به امتحان مانده . در این مدت برای تب و نوبه و دندان درد متجاوز از صد و پنجاه فرانک خرج کرده ام و هنوز هم عقبه دارد . چیز تازه ای که پیدا شده چند روز است در چشمم یک خال سیاه افتاده و صاحب خانه گفته باید زود به کحال رجوع کرد و خیلی هم گران است . نمی دانم عاقبتش چه می شود . از طرف دیگر امتحانات شروع می شود و به واسطه ی ناخوشی نتوانستم کار بکنم . مبلغ زیاد هم تا کنون خرج حکیم و دوا کرده ام و لیکن به تهران ننوشتم که مبادا متوحش بشوند و فایده ای هم ندارد . اگر ممکن است طوری بنویسید که برای بنده قدری پول بفرستند . روی هم رفته زندگانی کثیفی است . الحمدالله از همه طرف برایم جور شده . قربانت

امضا
* 21 تیر 1306


منابع: